عاشقانه ها
  • مربوط به موضوع »

خنده ات رو به همه بده، ولی لبخندت را به یه نفر، عشقت را به همه بده،ولی وجودت را به یه نفر، بذار همه عاشقت باشن، ولی خودت عاشق یه نفر باش

مهربانی را وقتی دیدم که کودکی خورشید را در دفتر نقاشیش سیاه کشید تا پدر کارگرش زیر نور آفتاب نسوزد

 کوکب حوصلهء مهمون رو نداره، کبرا تصمیم گرفته دماغشو عمل کنه، روبا و کلاغ دستشون توی یک کاسه است،حسنک گوسفنداشو ول کرده وتوی یک شرکت آبدارچی شده،آرش کمانگیرمعتاد شده، شیرین،خسرو و فرهادو پیچونده و با دوست پسرش رفته اسکی، رستم و اسفندیاراسباشونو فروختن و باموتور میرن کیف قاپی!راستی سر ما ایرانیها چه اومده

 چه غریبانه میگریست آن شب بی تو تکه ابری که سکوت وجودم رو فهمید و چه غریبانه خندیدم آن روز که بی تو مرگم را فهمید

 پریشون ... یه دل داره پر از خون // عشقم که رفت هندستون ... خونه ام شده قبرستون // یه عشق دیگه بردار ... یه دنیا غصه بردار // اسمشو بذار بچگی ... تا آخر زندگی // هاچین و واچین تموم شد ... عمر منم حروم شد شکوفه های صورتی فدای مهربونیات ...یه دل که بیشتر ندارم اونم فدای خنده هات